جدیدترین گزارش مربوطه توسط اندیشکده «مؤسسه امریکناینترپرایز» و تحت عنوان «دیدگاههای ایران درباره جنگ: درک دکترینهای در حال تحول تهران[1]» به قلم «متیو مکاینیس[2]» منتشر شده است. مکاینیس متخصص ارشد سابق امور ایران در ستاد فرماندهی آمریکاست و در زمینه «اهداف، فرهنگ استراتژیک و موضع نظامی ایران و همینطور موضوعاتی امنیت منطقهای در خلیج فارس» تخصص دارد و گزارشهای متعددی را نیز درباره ایران برای مؤسسه امریکناینترپرایز نوشته است. آنچه در ادامه میآید، منتخبی از مهمترین نکات در گزارش اخیر این اندیشکده آمریکایی است.
دکترین نظامی ایران؛ معمایی برای آمریکاییها
گزارش مؤسسه امریکناینترپرایز مدعی است که به خوانندگان نشان میدهد «ساختارهای رسمی و غیررسمی در جمهوری اسلامی ایران چگونه استراتژی و دکترین این کشور را شکل میدهند، کدام نهادها و اشخاص در شکل دادن به رویکردهای این دکترین اهمیت دارند، و کدام عوامل تاریخی و ایدئولوژیک، نیروی محرکه تفکرات ایران درباره قدرت نظامی هستند.»
در ادامه میخوانیم: «چارچوب تحلیلی این گزارش راهی را برای ترسیم ماهیت دکترینهای تدافعی و تهاجمی ایران ارائه میدهد و هدف آن توضیح این مسئله است که استراتژی و وضعیت استقرار نیروهای نظامی ایران، با کاهش محدودیتها علیه منابع و دسترسی این کشور به سلاحهای متعارف به موجب برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، چگونه و چرا ممکن است دچار تحول شود.»
نویسنده گزارش در اعتراف به ناتوانی خود از درک کامل روندها و شیوههای تصمیمگیری دفاعی و نظامی در ایران، توضیح میدهد: «این تحلیل، به جای تلاش برای ارائه «دفترچه راهنمای عملیاتی نظامی» تهران، تلاش میکند تا نشان دهد چگونه میتوان درباره دکترین نظامی ایران مفهومسازی و آن را تحلیل کرد.»
مکاینیس سپس مینویسد که دکترین نظامی در ایران از طریق یک سری اسناد سیاستی با ورود اطلاعات از سوی طراحان نظامی در هر مرحله، تدوین میشود. البته ایجاد، تفسیر و اجرای استراتژی و دکترین در ایران، همیشه یک توالی روشن و خطی ندارد. نویسنده ادامه میدهد: «تجربه تاریخی، ایدهآلهای مذهبی و نگرانیهای ایدئولوژیک رویکرد ایران نسبت به دکترین جنگی و نظامی را شکل میدهند، اما آن را تعیین نمیکنند.»
مؤسسه امریکناینترپرایز ادعا میکند ساختار دوگانه نظامی ایران، متشکل از ارتش متعارف و سپاه پاسداران، و طرز تفکر تهران مبنی بر متمرکز روی دفاع [و نه تهاجم] و جنگ نامتقارن علیه آمریکا، منعکسکننده مقاطع تاریخی مختلف در ایران و نتیجه تقابل میان ماهیت دینی و سیاسی دولتهای ایران با مدرنیته و همینطور مواجه شدن این کشور با دو تهدید موجودیتی خارجی در ابتدای انقلاب اسلامی، یعنی عراق و آمریکاست.
دکترین مدرن ایران: اخلاقمدار و غیرتهاجمی
تحلیلگر مؤسسه امریکناینترپرایز در امور ایران درباره آنچه «دکترین مدرن ایران» مینامد و بر اساس برداشت خود از «عوامل تاریخی و پروسههای رسمی مهم، و همینطور بررسی اسناد موجود درباره دکترین ایران، بیانیههای مربوط از جانب مقامات ارشد، و مانورهای نظامی بزرگ این کشور طی پنج سال گذشته» نتیجه میگیرد که «دکترین نظامی ایران به خودی خود از تفکرات انقلابی اسلامی نشأت نگرفته، بلکه عمدتاً بر اساس درسهای آموختهشده [و تجربههای] نظامی، با هدف پیدا کردن راهحلهای مؤثر و عملی برای چالشهای امنیتی پیش روی تهران در چارچوب اهداف ایدئولوژیک و ژئواستراتژیک این کشور شکل گرفته است.
مکاینیس که سالهاست درباره ایران مطالعه میکند، در ادامه به نکتهای اشاره میکند که به نظر میرسد برخی مقامات آمریکایی و به خصوص دولت جدید این کشور آن را درک نمیکنند. وی توضیح میدهد که اگرچه تفکرات و قابلیتهای نظامی خارجی، به ویژه دکترینهای آمریکایی، در شکلگیری دکترین نظامی تهران نقش دارند، اما نتیجه باید پیشاپیش از نظر «ایدئولوژیک و اخلاق اسلامی، از جانب رهبر عالی» تأیید شده باشد.
نویسنده در توضیح بیشتر ساختار دوگانه نظامی ایران مینویسد: «رقابت میان دو ساختار ارتش و سپاه پاسداران به عنوان یک ویژگی ذاتی در دکترین و استراتژی ایران ادامه خواهد داشت.» وی خاطرنشان میکند که «ایران جنگ را دارای 360 درجه میداند» و معتقد است که در هر جنگی، ابعاد داخلی و خارجی به صورت همزمان است.
بنابراین گزارش، از ساختاری «مشبک» در عملیاتهای نظامی ایران سخن میگوید که در آن «یک کمپین خارجی «ارتش» ممکن است به سرعت تبدیل به یک کمپین داخلی شود، یا اقدامات سپاه پاسداران ممکن است از وجه دفاع از حکومت به وجه بازدارندگی و اِعمال قدرت و بعد دوباره به وجه بازدارندگی تغییر کند، یا تلاش شود تا هر سه هدف به صورت همزمان محقق شوند.»
گزارش مذکور همچنین تأکید میکند که ماهیت دکترین نظامی ایران تهاجمی نیست، بلکه دکترینهای تدافعی هستند که همچنان بر حوزه نظامی ایران حکمفرمایی میکنند و چهار هدف اصلی را دنبال مینمایند: «امنیت حکومت، دفاع ارضی، بازدارندگی نمایشمحور (یا نمایش قدرت)، و بازدارندگی تلافیجویانه.»
چشماندازهای 20 ساله و 5 ساله زیر ذرهبین مؤسسه امریکناینترپرایز
مکاینیس در مقدمه گزارش خود پس از طرح برخی سؤالها درباره رویکرد و دکترین نظامی ایران و تأثیرات احتمالی برجام بر نقش ایران در منطقه، هدف خود از نوشتن این گزارش را اینگونه بیان میکند: «درک اینکه مقامات ایران چگونه به قدرت و استراتژی نظامی نگاه میکنند، برای طراحی وضعیت استقرار نظامی آمریکا در منطقه، بهبود همکاری امنیتی با متحدانمان، و ارسال [سیگنالها و] پاسخهای مؤثرتر به رفتار تهران در خاورمیانه و در جهان بسیار مهم است.»
نویسنده برای آشنا کردن مخاطبان با شیوه شکلگیری دکترین نظامی جمهوری اسلامی، دو نوع چشمانداز را برای ایران برمیشمارد: چشمانداز 20 ساله[3] و برنامههای توسعه 5 ساله. گزارش توضیح میدهد که «رهبر ایران و حلقه داخلی مشاوران او اطلاعات و مشورت را از ستاد کل نیروهای مسلح و مقامات ارشد دولت در وزارتخانههای خارجه و دفاع دریافت میکنند و سپس پیشنهاداتی را برای سند چشمانداز 20 ساله و برنامههای توسعه 5 ساله مطرح مینمایند.
گزارش مؤسسه امریکناینترپرایز ادامه میدهد: «مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران تحت مدیریت محسن رضایی، رئیس سابق سپاه پاسداران، چشمانداز 20 ساله را آماده کرد. این شورا از کارشناسان متعدد بیرونی [که عضو شورا نبودند] مشورت گرفت و پیش از انتشار آن در سال 2005، پنج سال برای رسیدن به اجماع درباره آن زمان گذاشت.»
برداشت نویسنده گزارش از چشمانداز 20 ساله ایران این است که «این چشمانداز نشاندهنده یک سیاست خارجی توسعهگرایانه است که به موجب آن ایران باید امور خارجیاش را به گونهای اجرا و مدیریت کند که فضای بینالمللی به سوی ثبات پیش برود تا این ثبات، شرایط را برای رشد اقتصادی فراهم کند که جهت تبدیل ایران به یک قدرت تراز اول ضروری است[4].»
به عقیده نویسنده، بین چشماندازهای 5 سالهای که از پایان جنگ عراق تا کنون در ایران تدوین شده، سه چشمانداز اول (سالهای 1990، 1995 و 2000) صرفاً روی اولویتهای اقتصادی تمرکز داشتهاند و مستقیماً به موضوعات سیاست خارجی، سیاست دفاعی و مسائل امنیتی نپرداختهاند. این در حالی است که این وضعیت با تدوین چشمانداز 20 ساله تغییر کرد؛ به طوری که چشماندازهای توسعه سال 2005 و 2010، شامل جهتدهیهای مفصلی در زمینه نیازهای دفاعی و امنیتی ایران هستند.
آیا آمریکا در توافق هستهای بازیچه ایران شد
مکاینیس برای چندین بار تأکید میکند که ایران از منظر متعارف نظامی، همچنان یک کشور اصولاً دفاعی است که روی بازدارندگی تمرکز دارد و نه روی عملیاتهای تهاجمی[5] و ادامه میدهد: «مشخص نیست که آیا ایران یک چشمانداز 20 ساله دیگر هم خواهد داشت یا چشمانداز کنونی یک تمرین یکباره بوده است.»
ایرانشناس مؤسسه امریکناینترپرایز البته به دقت و آیندهنگری در نگارش چشمانداز کنونی (سال 2005) هم اعتراف میکند و در تأیید آن میگوید: «زمینهها و جهتی که این سند ارائه میدهد، بعد از گذشته 10 سال، هنوز هم بسیار بجا هستند، بهرغم تقابل ایران با جامعه جهانی بر سر برنامه هستهای، و گسترش شدید درگیریهای منطقهای و فرقهای که از زمان نگارش این سند پای ایران به آنها باز شده است.»
مکاینیس ضمناً ادعا میکند: «تصمیم رهبر عالی ایران مبنی بر تنشزدایی با غرب و پیگیری توافق هستهای برای نجات اقتصاد ایران هم در این چارچوب توسعهگرایانه قابل مشاهده است.» وی سپس قولهای حسن روحانی درباره استفاده از سیاست خارجی برای تقویت اقتصاد کشور[6] را نیز بخشی از همین چشمانداز توصیف میکند و مینویسد چهبسا روحانی در نگارش این سند نقش داشته باشد، چراکه او همزمان با تدوین این سند، دبیر شورای عالی امنیت ملی، مذاکرهکننده ارشد هستهای و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است.
مؤسسه امریکناینترپرایز با اشاره به اینکه مجلس و نهادهای مشورتی در ایران نسبت به کنگره در آمریکا نقش مستقیمتری در اجرای استراتژیها و طراحی دکترینهای دفاعی دارند، مینویسد: «رهبر عالی ایران راهنماییهای کلی را ابلاغ میکند[7] و این راهنماییها سپس برای بررسی به مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس فرستاده میشود[8]. پس از آن، مجمع برای ایجاد لایحهای به رئیسجمهور مشورت میدهد که برای اجرای سیاستهای ابلاغشده تدوین میشود.»
نویسنده ادامه میدهد: «بودجه سالانه هر سال توسط برنامه توسعه 5 ساله هدایت میشود. لایحه اصلاح و تصویب برنامه 5 ساله ششم، تا سال 2016 به تعویق افتاد تا برجام اجرا شود و مجلس جدید، که ماه می سال 2016 آغاز به کار کرد، بتواند آن را در نظر بگیرد. تصویب مستقیم قانون درباره نیازهای دفاعی و امنیتی برای تدارک، آموزش، و دکترینسازی نیروهای مسلح، یکی از جنبههای متمایز حوزه نظامی در ایران است.»
برنامههای پنجم و ششم توسعه
مکاینیس بخشی از گزارش خود را به توضیح برنامههای 5 ساله پنجم و ششم توسعه در ایران اختصاص داده است. وی طی بررسی این برنامهها نشان میدهد که چگونه برنامههای توسعه ایران با گذر زمان، موضوعات نظامی را هم دربرگرفته و به بلوغ رسیدهاند. این کارشناس آمریکایی مینویسد: «پنجمین برنامه 5 ساله توسعه، سیاستهای بودجهای، و دفاعی و امنیتی ایران را از سال 2011 تا سال 2017 هدایت میکند[9].»
در ادامه میخوانیم: «در این برنامه، سه دستور مهم امنیتی ابلاغ شده است. اولین دستور، متمرکز بر بالا بردن اعتبار، موقعیت، قدرت، و نقش ایران در منطقه و نظام بینالمللی با هدف تقویت امنیت ملی و پیشبرد منافع ملی است. این موارد، شامل تقویت روابط بینالمللی، به ویژه با همسایگان و قدرتهای غیرمتخاصم، میشود. این طرح همچنین بر موضع دیرینه ایران مبنی بر تلاش برای رها کردن منطقه از حضور نظامی خارجی تأکید میکند.»
«دستور دوم، مفهوم منحصربهفرد "امنیت جامع" در ایران را مورد بررسی قرار میدهد. این مفهوم [که به بیان نویسنده میتوان آن را برابر با «امنیت پایدار» در نظر گرفت] نه تنها به شکل سنتی شامل اقدامات دفاعی مانند حفاظت از امنیت مرزی و دفاع از استقلال کشور میشود، بلکه اهداف دفاعی به منظور جلوگیری از شورش مدنی را نیز دربرمیگیرد.»
نویسنده سپس ادعا میکند: «هدف از تقویت نقش مردم در پیگیری [و مقابله با] فعالیتهای ضدامنیتی، توسعه پدافند غیرعامل و تشویق همکاری میان نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی» تلاش ایران برای مقابله با هرگونه جنگ نرم یا تلاشهای آمریکا و دیگر کشورهای غربی برای تضعیف و در نهایت تغییر حکومت در این کشور است.
کارشناس مؤسسه امریکناینترپرایز در آخرین بخش از توضیحات خود درباره برنامه پنجم توسعه در ایران مینویسد: «دستور سوم در رابطه با امنیت، روی تمامیت ارضی ایران و ایجاد تعادل منطقهای از طریق «بروزرسانی و تعمیر صنایع دفاعی»، «افزایش خودکفایی»، گسترش بسیج مردمی، و تأمین امنیت مناطق مرزی این کشور متمرکز است.»
مکاینیس درباره ششمین برنامه 5 ساله توسعه نیز توضیح میدهد که این برنامه هنوز اصلاح و تصویب نشده است. البته رهبر ایران «سال 2015 چارچوبهای کلی این طرح را ارائه داد. وی بر نیاز به ایجاد بنیه علمی و فنآوری در ایران، بهبود سیستمهای دفاعی، و سرمایهگذاری گسترده در زمینه توانمندیهای سایبری تأکید کرد.»
نویسنده تصریح میکند: «این طرح همچنان در درجه اول، سندی متمرکز بر توسعه اقتصادی و اجتماعی است، اما برخی از نکات آن به طور خاص به سیاستهای دفاعی، امنیتی و خارجی مربوط میشود. برنامه ششم توسعه ایران، روی گسترش روابط تجاری و خارجی این کشور با جنوب غربی آسیا، تمرکز دارد و سیاستهایی را ترویج میکند که برای تشویق سرمایهگذاری مستقیم خارجی طراحی شدهاند[10]. از جمله موارد امنیتی این طرح، افزایش 5 درصدی بودجه دفاعی، توسعه بیشتر ظرفیتهای موشکهای بالستیک، توسعه زیرساخت سایبری، تولید سلاح، و دسترسی ایران به سلاحهای مدرن است.»
پیشرفت نظامی ایران در آینده
مؤسسه امریکناینترپرایز در ادامه گزارش خود نیز مباحث مختلفی از جمله دکترینسازی در نهادهای نظامی ایران و تأثیر اسلام، تجربیات تاریخی، نفوذ خارجی، و به طور ویژه جنگ عراق، بر دکترین نظامی کشورمان را بررسی میکند. موضوع جنگهای نامتقارن و موشکهای بالستیک و همچنین تأثیر دشمنیهای آمریکا بر این دکترین نیز توسط نویسنده مورد اشاره قرار میگیرند.
مکاینیس فصلی را هم به بیان مواردی اختصاص داده است که به گمان او «ویژگیهای اصلی دکترین ایران» هستند. وی توضیح میدهد که دکترین نظامی ایران، بر اساس تجربیات قبلی و مشاهدات درباره موفقیتهای نظامی سایر کشورها، از جمله دکترینهای نظامی آمریکا، تدوین میشود. همچنین هدف از طراحی این دکترینها، پیدا کردن راهحلهای مؤثر و عملی برای چالشهای امنیتی مقابل ایران، در چارچوب اهداف ایدئولوژیک این کشور است.
به علاوه، کارشناس نظامی و ایرانشناس مؤسسه امریکناینترپرایز تأکید میکند که «توجیه ایدئولوژیک و اخلاقی برای هر یک از دکترینهای نظامی در ایران ضروری است» و توضیح میدهد: «بخش عظیمی از آموزشها و متون تخصصی در دانشگاهها، اندیشکدهها، و تحصیلات نظامی ایران به [یاد دادن و یادگیری] اخلاق جنگ و اخلاق سرباز اختصاص دارد.» مکاینیس همچنین برای ارائه سرنخ به ناظران دکترین نظامی ایران، مینویسد: «ایدئولوژی و اخلاق، میتواند چارچوب یا مرزهای دکترین ایران را مشخص کند.»
گزارش مذکور طی فصلی تحت عنوان «مدلی برای دکترین ایران» تلاش میکند تا دکترینهای دفاعی کشورمان را بر اساس اهداف نامبرده در ابتدای این گزارش (حفظ امنیت حکومت، دفاع از تمامیت ارضی، بازدارندگی نمایشمحور، و بازدارندگی تلافیجویانه) توصیف کند. نویسنده در اینجا بار دیگر تأکید میکند که دکترینهای نظامی ایران عمدتاً دفاعی هستند و تهران دکترین شفاف و مؤثری درباره سیاست تهاجمی و حمله نظامی به کشورهای دیگر ندارد.
نویسنده در بخش پایانی گزارش خود توضیح میدهد که با برداشته شدن تحریمهای سازمان ملل علیه واردات نظامی ایران طی ده سال آینده، تحولات گستردهای ممکن است در این حوزه رخ دهد. وی با اشاره به تحریمهای بینالمللی علیه ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون اشاره میکند و مینویسد: «با این حال، نبوغ ایران در ساخت سلاح به صورت بومی و مهندسی معکوس ساختارهای چینی، کره شمالی و روسی، شگفتآور بوده است. همچنین بعد از پایان مدت برجام، منابع و فنآوریهای بیشتری هم وارد حوزه نظامی ایران خواهد شد.»
گزارش اندیشکده مؤسسه امریکناینترپرایز با جزئیات بیشتری به موضوعات فوق پرداخته است. برای اطلاع از این جزئیات میتوانید متن کامل گزارش مکاینیس را از لینک ابتدای همین گزارش دریافت و مطالعه کنید. نکتهای که در انتها لازم به ذکر است اینکه بررسی جزئی و دقیق دکترینهای نظامی ایران توسط نهادهای تحلیلی آمریکا و به خصوص اندیشکده تعیینکنندهای مانند مؤسسه امریکناینترپرایز نشان میدهد آمریکاییها چنانکه نویسنده گزارش توضیح میدهد به دنبال پیدا کردن بهترین پاسخ (از منظر آمریکایی) به حرکات تهران و بهترین راه برای مقابله با ایران هستند.
راههای پیش روی ایران: تکیه بر رقبای آمریکا یا بر ظرفیت داخلی
مکاینیس در انتهای گزارش خود بار دیگر تأکید میکند که ظرفیتهای نامتقارن ایران به خودی خود معضلات بیشماری را مقابل آمریکا و متحدان این کشور به وجود آورده است. حال اگر ایران بخواهد در سایه کاهش تحریمها، ظرفیتهای متعارف هوایی، دریایی، زمینی و موشکی خود را هم تقویت کند، چالشهای امنیتی منطقهای در خاورمیانه از این هم پیچیدهتر خواهد شد، اگرچه ممکن است یک نکته مثبت هم برای آمریکا داشته باشد.
افزایش توان متعارف ایران، به خصوص اگر همراه با تأمین سلاح و فنآوری از قدرتهای نظامی دیگر مانند چین و روسیه باشد، ممکن است به سود آمریکا تمام شود. در صورتی که ایران با اتکا به قدرتهای متعارف نظامی، رشد کند، رقابت نظامی میان تهران و واشینگتن به رقابت نظامی کنونی میان آمریکا با کشورهایی مانند چین و روسیه شباهت پیدا خواهد کرد که به اعتقاد نویسنده، آمریکاییها تقریباً از پیروزی در این رقابت مطمئن هستند؛ رقابتی که از رقابت آمریکا با چین و روسیه آسانتر خواهد بود.
مؤسسه امریکناینترپرایز توضیح میدهد که البته احتمالات دیگری هم وجود دارد. اگر ایران بتواند ظرفیتهای متعارف خود را به اندازه کافی تقویت کند، تأثیر «بازدارندگی» حضور نظامی متعارف آمریکا در منطقه کاهش مییابد و احتمال آنکه ایران تصمیم بگیرد از نیروی نظامی علیه متحدان آمریکا استفاده کند، افزایش پیدا میکند.
از سوی دیگر، اگر ایران بخواهد راههای پیچیده و ترکیبی مانند سرمایهگذاری بر ظرفیتهای متقارن و نامتقارن را پیش بگیرد، آمریکا مجبور خواهد بود تا رویکردی دقیقتر و موشکافانهتر را نسبت به موضوع بازدارندگی در منطقه خلیج فارس اتخاذ کند که پاسخگوی چالشهایی باشد که ایران برای آمریکا ایجاد خواهد کرد.